جدول جو
جدول جو

معنی ارته دشت - جستجوی لغت در جدول جو

ارته دشت
از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ تَ شَ رَ)
ارته خشثر. نام اردشیر به زبان پارسی باستان در کتیبه های هخامنشی. رجوع به اردشیر... و ایران باستان ص 907 و 991 و 1164 و 2626 و 2627 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
نام پدر فرنازاتر رئیس هندوان در جنگ خشیارشا با یونانیان. (ایران باستان ص 733)
لغت نامه دهخدا
(اُ نَ دَ)
موضعی در هرهزپی از نواحی آمل مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 113 بخش انگلیسی) ، از آن کس، من جمله. من ذلک: و وی (ماءالشعیر) آن چیزی است که بیست وچهار گونه بیماری معروف را سود دارد، از آن... ذات الجنب و حمی مطبقه. (نوروزنامه)،
{{حرف ربط مرکّب}} زیرا. بدان سبب:
دل منه بر زنان ازآنکه زنان
مرد را کوزۀ فقع سازند
تا بود پر دهند بوسه بر او
چون تهی گشت خوار بندازند.
علی شطرنجی.
،
{{صفت مرکّب}} زان. بیان جنس کند، مثل از این. رجوع به ازین شود:
زان گرانمایه گهر کو هست از روی قیاس
پردلی باشد از این شیروشی پرجگری.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(کِ تَ / تِ یِ دَ)
کرتۀمریم. (مهذب الاسماء). گیاهی است خوشبوی و آن را به عربی اذخر گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گورگیاه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اذخر شود
لغت نامه دهخدا
(زَ رَهْ دُ)
بمعنی زره تشت است که زردشت باشد. (برهان). بمعنی زردشت است. (جهانگیری). یکی از نامهای زردشت. (از ناظم الاطباء). زردشت و رجوع به زرتوهشت شود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرتشت و زردشت شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ هَِ)
دهی است از بخش مرکزی طوالش که دارای 3726 تن سکنه است. از رود هره دشت مشروب میشود و محصول عمده اش برنج، غله، لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا